هانس شینر دلقکی مشهور و معروف است که خانه‌ی پدری را به علت تفاوت در نوع نگرش به زندگی و مذهب ترک کرده است. شینر در یکی از اجراهای خود زمین می‌خورد و این باعث میشود زانوی او صدمه ببیند و از دلقکی مشهور به دلقکی ساده تبدیل میشود. شینر تنها در کنار ماری که دختری است بسیار مذهبی آرامش می‌یابد. ماری به مدت شش سال در کنار شینر زندگی کرد بدون اینکه با او ازدواج کند؛ زیرا هانس به ازدواج روی کاغذ اعتقاد نداشت و معتقد بود که با هم بودن چیزی فراتر از ثبت روی کاغذ است؛ اما ماری بعد از مدتی نمی‌تواند این احساس گناه را تحمل کند و بدون هیچ سخنی هانس را ترک می‌کند. این ماجرا باعث میشود که هانس دچار افسردگی شود. ...
عقاید یک دلقک رمانی واقع‌گرایانه و غم‌انگیز به قلم هاینریش بُل است. رمان از زبان هانس شینر دلقک سابقاً معروفی روایت میشود که پس از اینکه معشوقه‌اش او را ترک کرده، به فردی افسرده و مستأصل تبدیل‌شده است. عقاید یک دلقک اگرچه داستانی عاشقانه دارد اما پر است از مفاهیم انتقادی و فلسفی. بل در این کتاب در کنار داستانی گیرا و جذاب، به مسائل اجتماعی موجود در دوران آلمان پس از جنگ می‌پردازد و مفاهیمی همچون عقاید سیاسی، مذهبی، مسائل زناشویی و تعارضات موجود در جامعه را مورد انتقاد قرار می‌دهد.
عقاید یک دلقک در سال 1963 منتشر شد. در زمان انتشار به دلیل ماهیت انتقادی موجود و نگاه منفی به کلیسا، باعث ایجاد جدل در میان مطبوعات شد. این رمان جایزه‌ی نوبل ادبیات را در سال 1972 برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد.
هاینریش بل نویسنده‌ی مطرح آلمانی است. اولین داستان بل در سال 1947 منتشر شد و با انتشار داستان قطار به موقع رسید، نامش بر سر زبان‌ها افتاد. شخصیت‌های داستان‌های بل افرادی شکست‌خورده‌اند اما بل هیچ‌گاه به این نکته در کتاب‌هایش اشاره نمی‌کند و تا انتها به اصول اخلاقی پایبند می‌ماند. بل در سال 1972 به‌عنوان دومین آلمانی جایزه نوبل را برد. از دیگر کتاب‌های بل می‌توان به سیمای زنی در میان جمع، بیلیارد در ساعت نه و نیم و زنان در چشم‌انداز رودخانه اشاره کرد.
اطلاعات صفحه
آیا در زندگی شکست خورده‌اید؟ پس بیایید حداقل مرگ موفقیت‌آمیزی داشته باشید. این شعاری است که خانواده‌ی تواچ برای کسب‌وکار عجیب خود انتخاب کرده‌اند. در روزگاری که همه‌ی مردم از زندگی ناامید شده‌اند و دلیلی برای زنده ماندن خود پیدا نمی‌کنند، خانواده‌ی تواچ مغازه‌ای عجیب به نام مغازه‌ی خودکشی راه انداخته‌اند. ...
لوییزیا کلارک دختری ساده با کارهایی ساده است. او پس از از دست دادن شغلش در یک کافه، موقعیت شغلی مناسبی برای مراقبت از فردی معلول به نام ویلیام ترینر را پیدا می‌کند. ترینر مردی جوان و ثروتمند است که دو سال پیش بر اثر تصادفی در موتورسواری، فلج شده است. او پس از این اتفاق به فردی خشن و بی‌احساس تبدیل شده ، قصد خودکشی دارد و تمام پرستارهای خود را می‌رنجاند. اما مادر ترینر، کامیلا، با استخدام لوییزیا سعی در طراوت بخشیدن به زندگی پسرش دارد. ورود لوییزیا به خانه‌ی ترینر و رابطه‌ای که میان آن‌ها شکل می‌گیرد؛ داستان عاشقانه‌ای را پدید می‌آورد. ...
بعد از جنگی فجیع، دنیا به سه بخش تقسیم‌شده است. در یکی از بخش‌ها که اقیانوسیه نامیده میشود؛ عشق ممنوع است؛ تاریخ تحریف میشود؛ مردم به سه گروه با نام‌های اعضای حزب خودی، اعضای حزب غیر خودی و طبقه‌ی کارگر تقسیم شده‌اند، رفتار و گفتار مردم پیوسته کنترل میشود و اگر کسی حتی فکر اعتراض به سرش بزند، محکوم به اعدام است. ولی با وجود همه‌ی این مشکلات، مردم فکر می‌کنند که همه‌چیز خوب و رو به بهبود است.
خلبانی پس از سقوط هواپیمایش در کویری زنده می‌ماند. او در کویر با پسرکی که خود را شاهزاده معرفی می‌کند؛ آشنا میشود. پسرک می‌گوید که از سیارکی دوردست به نام ب 612 می‌آید و به دلیل اینکه سال‌ها در آنجا زندگی کرده، تصمیم گرفته برای مشاهده و کشف دیگر سیاره‌ها، سیارک خود را ترک کند. پس از ملاقات این دو نفر، شازده از داستان عشق خود به شاخه گل رزی می‌گوید که دل در گروی عشق او دارد. او همچنین ماجرای ملاقاتش با روباهی را تعریف می‌کند که در همین زمین او را دیده است. داستان‌های شازده در دیگر سیاره‌ها و هم‌نشینی او با خلبان، داستان جذاب رمان شازده کوچولو را شکل می‌دهد. ...
