بعد از جنگی فجیع، دنیا به سه بخش تقسیم‌شده است. در یکی از بخش‌ها که اقیانوسیه نامیده میشود؛ عشق ممنوع است؛ تاریخ تحریف میشود؛ مردم به سه گروه با نام‌های اعضای حزب خودی، اعضای حزب غیر خودی و طبقه‌ی کارگر تقسیم شده‌اند، رفتار و گفتار مردم پیوسته کنترل میشود و اگر کسی حتی فکر اعتراض به سرش بزند، محکوم به اعدام است. ولی با وجود همه‌ی این مشکلات، مردم فکر می‌کنند که همه‌چیز خوب و رو به بهبود است.
این داستانِ کتاب 1984 نوشته‌ی جورج اورول است. 1984 داستانی تخیلی از یک حکومت تمامیت‌خواه -که پیوسته رفتار، اعمال و باور مردم را کنترل می‌کند- است که به زندگی وینستون اسمیت کارمند وزارت حقیقت حزب می‌پردازد. وینستون با آنکه از اعضای حزب غیر خودی است و در وزارت‌خانه کار می‌کند، اما از حزب متنفر است و می‌داند که حزب با تحریف تاریخ، سعی در تغییر حقیقت دارد. این تنفر از حزب و اوضاع جامعه به حدی می‌رسد که وینستون دست‌به‌کاری غیرقانونی می‌زند. کاری که نتیجه‌ای جز اعدام برای او ندارد. در این حین اسمیت با دختری به نام جولیا، از اعضای حزب غیر خودی ولی با تفکراتی مشابه خودش آشنا میشود. غافل از اینکه این آشنایی سرانجام خوبی نخواهد داشت. ...
جورج اورول کتاب 1984 را با تأثیر از جنگ‌های داخلی اسپانیا و اجلاس تهران – اجلاسی در سال 1944- که در آن ابرقدرت‌های جهان برای سرنوشت جهان تصمیم گرفتند و دنیا را میان خود تقسیم کردند، نوشت. با اینکه اورول در این رمان بیش از 70 سال پیش، سال 1984 را پیش‌گویی کرده است، اما باگذشت 36 سال از آن سال، این کتاب هنوز هم مفاهیمی تازه و قابل‌لمس برای زندگی ما دارد. 1984 اثری نادر و حیرت‌انگیز است که با روایتی استادانه چشم‌اندازی تلخ از جهان پیش رو را بیان می‌کند. این کتاب در سال 2019 در لیست 100 رمان تأثیرگذار سایت BBC قرار گرفت. تاکنون اقتباس‌های زیادی از 1984 شده است که فیلم Nineteen Eighty-Four ساخته سال 1984 و با کارگردانی مایکل ردفورد Michael Radford را می‌توان بهترین اقتباس از این رمان دانست.
اطلاعات صفحه
آیا در زندگی شکست خورده‌اید؟ پس بیایید حداقل مرگ موفقیت‌آمیزی داشته باشید. این شعاری است که خانواده‌ی تواچ برای کسب‌وکار عجیب خود انتخاب کرده‌اند. در روزگاری که همه‌ی مردم از زندگی ناامید شده‌اند و دلیلی برای زنده ماندن خود پیدا نمی‌کنند، خانواده‌ی تواچ مغازه‌ای عجیب به نام مغازه‌ی خودکشی راه انداخته‌اند. ...
هانس شینر دلقکی مشهور و معروف است که خانه‌ی پدری را به علت تفاوت در نوع نگرش به زندگی و مذهب ترک کرده است. شینر در یکی از اجراهای خود زمین می‌خورد و این باعث میشود زانوی او صدمه ببیند و از دلقکی مشهور به دلقکی ساده تبدیل میشود. شینر تنها در کنار ماری که دختری است بسیار مذهبی آرامش می‌یابد. ماری به مدت شش سال در کنار شینر زندگی کرد بدون اینکه با او ازدواج کند؛ زیرا هانس به ازدواج روی کاغذ اعتقاد نداشت و معتقد بود که با هم بودن چیزی فراتر از ثبت روی کاغذ است؛ اما ماری بعد از مدتی نمی‌تواند این احساس گناه را تحمل کند و بدون هیچ سخنی هانس را ترک می‌کند. این ماجرا باعث میشود که هانس دچار افسردگی شود. ...
خلبانی پس از سقوط هواپیمایش در کویری زنده می‌ماند. او در کویر با پسرکی که خود را شاهزاده معرفی می‌کند؛ آشنا میشود. پسرک می‌گوید که از سیارکی دوردست به نام ب 612 می‌آید و به دلیل اینکه سال‌ها در آنجا زندگی کرده، تصمیم گرفته برای مشاهده و کشف دیگر سیاره‌ها، سیارک خود را ترک کند. پس از ملاقات این دو نفر، شازده از داستان عشق خود به شاخه گل رزی می‌گوید که دل در گروی عشق او دارد. او همچنین ماجرای ملاقاتش با روباهی را تعریف می‌کند که در همین زمین او را دیده است. داستان‌های شازده در دیگر سیاره‌ها و هم‌نشینی او با خلبان، داستان جذاب رمان شازده کوچولو را شکل می‌دهد. ...
لوییزیا کلارک دختری ساده با کارهایی ساده است. او پس از از دست دادن شغلش در یک کافه، موقعیت شغلی مناسبی برای مراقبت از فردی معلول به نام ویلیام ترینر را پیدا می‌کند. ترینر مردی جوان و ثروتمند است که دو سال پیش بر اثر تصادفی در موتورسواری، فلج شده است. او پس از این اتفاق به فردی خشن و بی‌احساس تبدیل شده ، قصد خودکشی دارد و تمام پرستارهای خود را می‌رنجاند. اما مادر ترینر، کامیلا، با استخدام لوییزیا سعی در طراوت بخشیدن به زندگی پسرش دارد. ورود لوییزیا به خانه‌ی ترینر و رابطه‌ای که میان آن‌ها شکل می‌گیرد؛ داستان عاشقانه‌ای را پدید می‌آورد. ...
