کتاب چگونه فیلمنامه بنویسیم

محمود خوارزمی ملقب به پوریای ولی پهلوان و شاعر سرشناس و محبوب ایرانی بود. او اهل خوارزم بود و به دلیل ساده زیستی و روحیه‌ی قهرمانی و پهلوانی شهرت زیادی داشت. فیلم‌نامه‌ی پوریای ولی نوشته‌ی مسعود جعفری جوزانی، داستان زندگی این پهلوان اسطوره‌ای ایرانی را روایت می‌کند. داستان این فیلم‌نامه از سال 597 آغاز می‌شود. در این سال بود که قوم مغول‌ها به ایران حمله کردند و در بین سال های 648 تا 661 بر ایرانیان حکومت می‌کردند. در این سال‌ها، فعالان و صنعتگران برده بودند و روستائیان نیز به بردگی فروخته می‌شدند. پوریای ولی با مشاهده‌ی این وقایع، اقدام به تأسیس سازمان و زورخانه می‌کند و موفق می‌شود تا با جمع‌آوری افراد آزادی‌خواه، ایران را از چنگال مغول خارج کنند.

در سال 1393، اصغر فرهادی در پردیس سینمایی کوروش کتاب هفت فیلم‌نامه را منتشر کرد. رقص در غبار، شهر زیبا، چهارشنبه‌سوری، دایره‌زنگی، درباره‌ی الی، جدایی نادر از سیمین و گذشته هفت فیلم‌نامه‌ای هستند که در این کتاب حضور دارند. اصغر فرهادی در مقدمه‌ی آن کتاب می‌گوید: « فیلم‌نامه‌های پیشِ رو را که مرور می‌کنم، آنچه بین همه آن‌ها مشترک است و از رقص در غبار تا گذشته، پُررنگ و آگاهانه‌تر شده چیزی نیست جز علامت سؤال، علامت سؤالی که فیلم‌نامه به فیلم‌نامه بزرگ‌تر و چندوجهی‌تر شده است. اگر با این نوشته‌ها توانسته باشم جسارتِ پرسش‌گری را در تماشاگرانِ فیلم‌هایم تقویت کرده و ترس‌شان را از کاشتنِ علامتِ سؤال در ذهن‌ها بکاهم، از عمری که برای نوشتن صرف کرده‌ام راضی و خشنودم.»

عناصر فیلم‌نامه‌نویسی راهنمایی مناسب است که اصول و تکنیک‌های جزئی فیلم‌نامه‌نویسی را آموزش می‌دهد. بلکر در فصل اول این کتاب ساختار یک فیلم‌نامه را بررسی می‌کند و برای هر کدام تعاریف متعددی را مطرح می‌کند. او در ادامه‌ی عناصر فیلم‌نامه‌نویسی معتقد است که یک نویسنده باید بداند که هدفش برای نوشتن این فیلم‌نامه چیست و قصد دارد چه موضوعی را برای مخاطبانش روشن سازد. فصل سوم این کتاب به موضوع ساختار اشاره می‌کند و در بخش بعدی نیز شخصیت‌های یک فیلم‌نامه را مشخص می‌کند.

ایزابل و فرانسوا در ترکیه مشغول بازدید از یک موزه‌ی باستانی هستند. هدف آن‌ها از این بازدید تهیه‌ی گزارش از درگیری‌های قومی و مشکلاتی که زلزله بر زندگی کودکان زلزله‌زده ایجاد می‌کند، است اما ایزابل هدفی والاتر دارد. هدف او بازدید از سیبل، تندیس الهه‌ی باروری است. درگذشته‌های دور زنان نازا با دست کشیدن بر اندام سیبل از او فرزند طلب می‌کردند. ایزابل هم با دیدن این مجسمه به پای او می‌افتد و بر پایش دست می‌کشد.  این اتفاق، شک ایزابل به فرانسوا و خود و دیگر ماجراهای اینچنینی، داستان فیلمنامه‌ی ایستگاه سلجوق را تشکیل می‌دهد. ...